زنده باد نظم!

اول یه مطلب طولانی در مورد شرایط کارم و کارگردان پروژه و علت استعفای دیروزم نوشتم اما بعد حذفشون کردم. شاید چون دوست ندارم خودم را معقول نشون بدم و دیگران را مقصر! هر چند که مهمترین عامل استعفام از پروژه ی انیمیشنی که مشغولش بودم بی برنامه گی کارگردان بود. من شاید بتونم احساسی و بی نظم بودن را در رابطه با مسائل شخصی و خصوصی افراد تحمل کنم اما در مورد کار و مخصوصا کار هنری معتقد به جدیت و نظم دقیقی هستم، و می دونم که این عقیده خلاف تصور کسانی ست که خارج از مقوله ی هنر درگیر کارند. اکثر افرادی که از خارج به دنیای هنر نگاه می کنند و حتی تازه واردان به این دنیا، تصور می کنند هر چقدر هنرمند احساسی تر، بی نظم تر و بی برنامه تر زندگی و کار کنه هنرمندتره! اما من در مورد هیچ هنرمند موفقی ندیدم و نشنیدم و نخواندم که اینگونه هنرمند شده باشه. علاوه بر این تازگی ها کشف کردم که برای موفق بودن در هر زمینه ای، استعداد خاصی نیاز نیست و رمز موفقیت: علاقه، برنامه ریزی طولانی مدت و پشتکاره.


خوشحالم بابت تجربه های ارزشمند مربوط به این دوره ی کاری و جدیتی که در خودم یافتم و مصمم تر شدم برای قدم برداشتن به سوی اهدافم، به امید آینده ای روشن!

نظرات 3 + ارسال نظر
جومونگ یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 ساعت 07:14 ب.ظ

سلام
جومونگ رو دیدی؟

بله؟! جانم؟!

یه مرد امیدوار دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ساعت 12:52 ب.ظ http://moodi.persianblog.ir

این نظر منه: نظم را نمی‌شود و نباید از هیچ جا حذف کرد. انشاالله که به اون آینده روشن خواهید رسید.

منم موافقم! اما نظرم را به این قطعیتی که شما فرمودید نگفتم چون یه دوره ی خاص از زندگیم خودم فوق العاده بی نظم و آشفته بودم! هر کس خودش باید به این نتیجه برسه که نظم خوبه!

ایمان پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 11:24 ب.ظ http://www.imanazadi.blogfa.com

نظمه که عدالت میاره.
خوشحالم که دوباره می نویسی اما انگار رفتی توی یه فاز دیگه .
من هنوز تو لینکام دارمت می دونستم بر میگردی

تغییر قانون زندگی یه و منم از این قانون مستثنی نیستم اما باز به نظر شما بستگی داره که فاز دیگه را چی تعریف کنید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد